تلقی گذشته از انسان٬ دیگه بیات شده. تلقی که بر مفهوم «یا این٬ یا آن» مبتنی است؛ یا مادیگرا یا مذهبی؛ یا اخلاقی یا ضد اخلاقی؛ یا قدیس یا گنهکار. این تلقی به یک گسست و شکاف ختم میشه و همین گسسته که موجبات روان پریشی انسان را فراهم میکنه. تمامی گذشتهی بشریت آلوده به میکروب بیماری این شکاف بوده. وقتی انسان به دو پاره تقسیم میشه٬ زندگی به جهنم بدل گشته و مفهوم پاره پارهی انسان٬ سلامت و کمال را از او میگیره. هر پارهی او علیه پارهی دیگه اعلام جنگ میکنه. به این صورته که انسان٬ به عرصه نبرد بیامان دو پاره متخاصم وجود خود تبدیل میشه. این چیزیه که از گذشتههای دور تا به امروز اتفاق افتاده.
یک درخت در تمامیت و کمال خودش میتونه گل بده و به بار بنشینه و انسان امروز درختیه که هنوز شکوفه نکرده. به قول شاعر شیرین سخن شیرازی: باید «طرحی نو در اندازیم» . برای اینکه عالمی نو و انسانی نوین که به تمامیت کمال خود برسه٬ داشته باشیم٬ و همواره بین «این و آن» سرگردان نباشیم باید تلفیقی «هم از این و هم از آن» در وجودمون نقش ببنده. انسانی که هم زمینیه و هم آسمانی. آدمی که تمامیت هستی خود را میپذیره و آن را شقه شقه نمیکنه. عالم نو را انسان نو میآفرینه. اندیشهی آدم نو٬ هم شاعر هم عارف و هم دانشمند خواهد بود. او شخصیتی قالبی نداره و به طور شگفتانگیزی خودشه.
انسان نوین٬ محصول محیط خویش نیست. و ساخته و پرداختهی مشتی اعتقادات نسنجیده و بازیچهی عدهای سیاستمدار زیرک و حریص نخواهد بود. درست همانند نوزادی که به دنیا میآید٬ یکپارچه است. انسان نوین دستخوش چگونگی تحمیل زیستن به خود نمیشه. از خود و در خود احساس گناه (بخاطر آنچه که از محیط به او روا شده) نمیکنه. او مغموم و در خود نیست بلکه ترانه خوانیست که زندگی رو به غزلخوانی سوق میده. او دیگه انسان نما و بردهی محیط و شرایط نخواهد بود٬ بلکه به واقع انسان شده و اونهم یک انسان نو.
غرب از افراط در انباشتن اطلاعات علمی ملوله وشرق از افراط در آموزههای دینی. اکنون به بشریتی نیازه که علم و دین را به طور متعادل٬ در ابعاد وجودی خود داشته باشه. بیتردید٬ پلی که علم و دین رو به هم پیوند میزنه٬ هنره. به همین دلیل انسان نوین٬ عارف و دانشمندی هنرمنده. شعر٬ موسیقی٬ مجسمه سازی٬ نقاشی٬ تئاتر٬ سینما٬ معماری و ... هر یک پلیست برای بودن هر آنچه که باید برای انسان بودن٬ باشه.
امیدوارم که از قالب شعار بیرون بیایم و هر کدوم از ما در فکر تحول جامعه بشری باشیم که برای این کار باید از خودمون شروع کنیم. از خودمون و از لحظهای به نام اکنون.
مراقب خودتون باشین