جایگاه تکنیک و هنر در زندگی



دوستان عزیز امروز روز بسیار خوبی رو شروع کردم
خیلی پرانرژی هستم و از زمانی که برای سلام گفتن به خورشید برخاستم احساس میکنم که دنیا رو در دست دارم و مشکلات همانند ذرات غباری هستند که با اولین نسیم به نیستان سرمی گذارند. امیدوارم که شما هم روز و روزان بسیار بسیار خوبی در پیش داشته باشید.

زندگی٬ فقط یک پرده از کل نمایش زندگی ماست. زمین صحنه ا‌ست و هر یک از ما بازیگری هستیم که نقشی به عهده داریم. صحنه‌ی زندگی ما٬ بازی در بازی‌ست. هیچ چیز جدی نیست. پس بهتره که زیاد سخت نگیریم و بازیگوشانه به کار خود ادامه بدیم! وقتی سخت‌گیری در کار نباشه٬ همه چیز به خودی خود سامان می‌پذیره. سخت گرفتن در زندگی به این معناست که میخوایم از یک تکنیک برخوردار باشیم تا کارها رو سریعتر و بهتر به پیش ببریم.  
در تکنیک نباید غرق شد. اصلا برای زندگی کردن نیازی به مستغرق شدن در تکنیک نیست. چرا که در این صورت فقط بندی برای اسیر شدن٬ ساختیم. باید رها بود. تکنیک فقط سهم اندکی در کار خلاقانه داره. هنر٬ بسیار فراتر از تکنیکه. تکنیک امری‌ست مادی و زخمت٬ اما هنر به مثابه رایحه‌ایست که از گل تراوش میکنه و به مشام می‌رسه. آیا میشه رایحه رو در دست گرفت و به این سو و آنسو در حرکت بود؟ رایحه٬ گریزپا و فراره.
تکنیک داشتن امری جدا از هنرمند بودنه. تفاوت در اینه که هنرمند٬ همواره آگاهه که آن چیزی که در اختیار اوست٬ صرفا تکنیکه نه قدرت خلاقانه‌ی او. خلاقیت هنری٬ چیزیه جدا از تسلط بر تکنیک. اما کسی که فقط تکنیک در اختیار داره٬ هنر خود رود با تکنیکش یگانه میپنداره و جدایی خلاقیت و تکنیک رو فراموش میکنه. او خودش رو در تکنیک گم میکنه و امر بزرگ خلاق بودن و هنرمند بودن رو در بازی زندگی میبازه.
تکنیک را بکار بگیریم اما نگذاریم که که آن٬ هنر زندگی کردن را از ما سلب کنه. تکنیک رو به عنوان یک کارابزار در اختیار داشته باشیم نه به عنوان یک اصل.

خوشحالم میکنین که با نظراتتون و انتقاداتتون راهگشایی باشین برای بهتر زیستن


مراقب خودتون باشین
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد