زندگی این است...

 

" زندگی این است ... "

زندگی، موهبتی است که آدمی به واسطه آن، بودن را تجربه می کند. تجربه ای توام با خوشی ها و ناخوشی ها، شادکامی ها و ناکامی ها و آدمی، آن را با همه ویژگی هایش پذیرفته عزیزش می دارد.
انسان می داند زندگی، فرصتی موقت و محکوم به زوال است اما از اینکه آن را تجربه می کند خرسند است و تمایل دارد حتی الامکان از لحظاتش بهره ببرد.

بر همین اساس هر آنچه در توان دارد بکار می گیرد تا آن را دلنشین تر سپری کند. او سال ها می آموزد، آزمون و خطا کرده، تجربه کسب می کند، شکست می خورد، پیروز می شود، به استقبال شادی ها می رود، در برابر ناکامی ها صبر پیشه می کند، می خندد، می گرید، سکوت می کند و سخن می گوید، و به این ترتیب زندگی می کند.
گاه ، دلتنگی ، بغضی را در گلویش می نشاند و گاه اشک شوق، لبخند چشمانش را فاش می سازد. او می آموزد به هنگام حزن، صبر پیشه کند و در وقت سرور، سپاسگزار باشد.

او می داند آنچه بربوم زندگی حک شده نقش حیات است، که الوانی خیال انگیز شکوه آن را دو چندان کرده است.
و شما نیز اینگونه اید! قلمی به دست گرفته و نقش می زنید. هر از گاهی قلم را به رنگی آمیخته، اثری بر بوم زندگی برجای می گذارید.
شاید خود، آن را می ستایید اما نگاه تمجید آمیز دیگران نیز شادی غریبی را در دلتان بر می انگیزد.

و دیگران؛ آنان نیز بومی در پیش رو و قلمی در دست دارند تا تجربه حیات را ترسیم کنند. همه می خواهند حرفی بزنند، نقشی بیافرینند، اثری بر جای نهند.

پس، آغاز می کنند. از یک نقطه شروع، در انتظار مسیری سبز، به امید پایانی پر ثمر، و اینگونه راه زندگی را می یابند.
راهی که آبی آب، هموارش نموده؛ سبزی برگ، حیاتش بخشیده؛ و سرخی گل، بر چهره اش رنگ عشق زده است.
شاید نتوان بهترین واژه را برای وصف این موهبت باشکوه یافت اما می توان گفت:

زندگی، بهانه ای برای آمدن است
زندگی، فرصتی برای بودن است

     *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 

زندگی زمانی برای سلام گفتن است
زندگی مجالی برای آموختن است

     *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 

زندگی وقتی برای عشق ورزیدن است
زندگی گاه با هم بودن است

     *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 

زندگی دمی برای شاد بودن است
زندگی، با زمانه ساختن است

     *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 

زندگی، امید وصل و یافتن است
زندگی شرح شوق دیدن است

     *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 

زندگی وقت با سکوت گفتن است
زندگی، این است...

 

Pendant

در پناه معبد عشق

افسون زندگی

 

در بی کرانه ی زندگـــی دو چیز افســـون میـکند


آبی آسمان را که می بینیم و میدانیم که نیست


و خدا را کـــــه نمی بینیم و میـــــدانیم که هست

 

 

 

در پناه معبد عشق