در بسیاری از مقاطع کمتر به ماهیت، نقش و چرایی اجزای تشکیل دهنده ی روابطمون توجه میکنیم
آیا تا بحال شده که یک لحظه درباره ی ماهیت "دوستی" بی اندیشیم؟
به طور مثال من و شما ادعا میکنیم که یکدیگه رو دوست داریم و به این این دوستی قسم میخوریم. حال از امروز به هر علتی از علل، شما دوستی تونو از من دریغ میکنین؛ دیگه ابراز دوستی نسبت به من ندارین. خب،
- چرا من دوستیم رو از شما دریغ میکنم؟
- با زوال دوستی شما، چی به سر دوستی من نسبت به شما اومده؟
- آیا معنای کار من این نیست که از اول هم شما رو دوست نداشتم؟
- و ابراز دوستی نسبت به شما فقط تمهید و وسیله ای بوده برای جلب دوستی شما؟
- آیا باطن من نمیگفته، به شرطی من شما رو دوست دارم که شما هم منو دوست داشته باشین؟
- در این رابطه خود "من" مطرح بودم یا "شما" ؟
اگه در دوستی من راستی و اصالت وجود داشته باشه هیچ چیز نمیتونه اونو زایل کنه.
علت این که شما در ماهیت دوستی من چون و چرایی نمیکنین اینه که خودتون هم وضع مشابه منو دارین؛ اگه شما نسبت به دوستی من تردید کنین باید نسبت به دوستی خودتون هم تردید کنین. بنابراین به جای تامل در ماهیت چنین دوستی و انگیزه و نقش اون میکوشین تا در ستایش چشم بسته ی آن از من سبقت بگیرین.
یادمون باشه که از روابط احساسیمون کارابزار نسازیم. اون چیزی که به تداوم و پاکی هر ارتباطی درخشش و ثبات میبخشه خلوصیه که در دل اون ارتباط نهفته است ... این خلوص رو تنها خودمون میتونین به راستی توی وجودمون جستجو کنیم و نظاره گر باشیم.
در پناه معبد عشق
سلام نیوشا جان
چه نکته ی خوبی !
سهم ما از دوستی ها چیست ؟ یا چقدر است ؟
ممکنه خیلی ها این سوال رو از خودشون کرده باشن
ولی آیا براستی باید دنبال سهم گشت ؟
اصلا مگه دوستی یه حس مادیه که اینطوری سنجیده بشه
...
همیشه شاد و پیروز باشی .
بانوی عزیزم
در مورد مطلبی که نوشتی چیزی ندارم که بگم
چون دست گذاشتی روی نقطه ضعف من
فقط خواستم دو خط بنویسم که بدونی اینجا بودم
دوست دارم بانو
تشخیص خالص و ناخالصیش رو بذار به عهده قلبت
مراقب خودت باش عزیزم
امیدوارم هرچه زودتر حالت خوب بشه و دوباره همون دختر پر جنب و جوش و شاداب خودمون بشی
سلام. به خاطر کارم دارم یه عیدانه درست میکنم که به ایمیل ۵۰۰۰ نفر فرستاده بشه.خیلی دوس دارم با اون قلم قشنگت برام چند خطی توش بنویسی.اگه دوش داشتی واسه ام کامنت بگذار که واست توضیحش بدم.ممنون.مانی