-
نوعی نقاشی
شنبه 22 اردیبهشتماه سال 1386 23:25
سایه ی گلها، روی کرکره ی پنجره م افتاد، آفتاب در شرف غروب کردنه. بارها به تشکیل سایه ها فکر کرده م، آیا سایه ها نوعی نقاشی هستند؟ برای اینکه تصویر یک شئ رو بکشم، ساعتها تلاش کردم اما اون چیزی که بر روی کاغذ کشیده شد، شباهت زیادی به شئ نداشت. ولی وقتی خود شئ رو در مقابل نور گرفتم، فورا سایه اش رو درست بشکل خودش دیدم،...
-
برآورده شدن آرزو
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1385 23:31
ای کاش آرزوهای بزرگ تو در دستان کوچک من بود تا به تمامی آنرا به تو می بخشیدم به دستانت نگاه کن ... آرزوهای کوچک من در دستان بزرگ و پر سخاوت توست چه هراسان میگریزی ؟! در پناه معبد عشق
-
ماهیت ارتباطات فردی
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 20:40
در بسیاری از مقاطع کمتر به ماهیت، نقش و چرایی اجزای تشکیل دهنده ی روابطمون توجه میکنیم آیا تا بحال شده که یک لحظه درباره ی ماهیت "دوستی" بی اندیشیم؟ به طور مثال من و شما ادعا میکنیم که یکدیگه رو دوست داریم و به این این دوستی قسم میخوریم. حال از امروز به هر علتی از علل، شما دوستی تونو از من دریغ میکنین؛ دیگه ابراز...
-
میلاد یک ستاره ی آسمونی گرما بخش شب های زیبای زمستونی
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 22:45
... حدیث دل و ستاره ی آسمونی ...
-
جایگاه لحظه هایی که گذشت ...
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 19:59
با درودی پر از شمیم زندگی چه تولد باشکوهی نیوشای سخن در کنارتون داشت و همین تولد انگیزه ای شد برای نوشتن این پست تولد ... امروز چندمین روز از زندگیمونو پشت سر میگذاریم؟ شمردنش کمی مشکله پس به این بسنده میکنیم که چند سال رو پشت سر گذاشتیم؟ هر کسی به فراخور گاهنامه ی شناسنامه ایش سالی رو برای سن خودش در نظر میگیره 16...
-
شب تولد ...
شنبه 23 دیماه سال 1385 21:30
این عکس حکایت داستان یک تولده ... اون شب یک شب سرد زمستونی بود که به دنیا اومد ۲۴ دیماه ... زمانی که چشماشو باز کرد فکر نمیکرد که حریم یک دل باشه ... و وجودش حضور آسمونیها ... بیشتر دوستان نیوشای سخن شباهنگ رو میشناسن بانوی آسمونی دلکده ی " حدیث دل " ... این کوچولو تولدش رو مدیون این بانوی آسمونیه ... " نیــــــوشای...
-
صدای آرزوها
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 23:59
من صدایِ آرزوها هستم در پناه معبد عشق
-
ققنــــــــــــــــــــوس
جمعه 15 دیماه سال 1385 19:42
با یک درود تازه گاه افسانه ها صحبت هایی در نهایت سکوت در دل خویش دارند که بیانگر اندیشه های ژرف و نازک بین است با تامل در آنها آموخته های بسیاری را به ودیعه خواهیم گرفت یکی از این افسانه ها زندگی ققنوس است. اگر به زندگی ققنوس توجه کنیم، راز بزرگی را در میابیم. ققنوس پرنده ی عجیبی است. جفتی ندارد و در تنهایی سکنا...
-
زندگی این است...
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1385 20:23
" زندگی این است ... " زندگی، موهبتی است که آدمی به واسطه آن، بودن را تجربه می کند. تجربه ای توام با خوشی ها و ناخوشی ها، شادکامی ها و ناکامی ها و آدمی، آن را با همه ویژگی هایش پذیرفته عزیزش می دارد. انسان می داند زندگی، فرصتی موقت و محکوم به زوال است اما از اینکه آن را تجربه می کند خرسند است و تمایل دارد حتی الامکان...
-
افسون زندگی
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 22:13
در بی کرانه ی زندگـــی دو چیز افســـون میـکند آبی آسمان را که می بینیم و میدانیم که نیست و خدا را کـــــه نمی بینیم و میـــــدانیم که هست در پناه معبد عشق
-
جهان سوم
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 00:02
روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی، سوالی مطرح کرد: استاد، شما که از جهان سوم می آیید، جهان سوم کجاست ؟؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود. من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا میکنم. به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش...
-
انواع عشق
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1385 11:39
کوتاهی های نیوشای سخن با بزرگیهای دوستانش رنگی زیبا به خود میگیره ... از اینکه کمتر زمانی به دست میاد که بتونم جبران محبتها و همراهیهای شما عزیزان رو داشته باشم پوزش میخوام ... امروز یک روز زیباست که جا داره از عشق صحبت کنیم و محک آزمایش رو به دستان خودمون بسپاریم زمانی که از این واژه مقدس استفاده میکنیم آیا در...
-
دخترک دیبا شد ...
یکشنبه 6 فروردینماه سال 1385 20:30
با درود و سلام خدمت تمامی دوستان همیشه مهربانم یک درود بهاری در این آسمون آبی و پاک ... چقدر تهران زیبا شده در این فصل شکفتن ... میشه معنای اکسیژنو درک کرد نیوشای سخن بخاطر غیبت بیخبرش از همه ی خوبانی که اومدن و براش نظر گذاشتن و دلشو بهاری کردن پوزش میخواد و سعی میکنه که اینچنین تکراری نباشه از نخل تنهای جنوب٬ از...
-
حرفی که هیچ وقت کهنه نمیشه ...
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1384 05:15
« میتوانی امشب عشق را حس کنی ؟ » آرام تسلیم می شود به هجوم روز هنگامی که حرارت این چرخ گردون را بتوان دور ساخت ؛ لحظه ای سحر آمیز که به یاریم می شتابد برای این جنگجوی خستگی ناپذیر کافی است که با تو باشد می توانی امشب عشق را احساس کنی ؟ همین جایی که هستیم برای این آوارۀ متعجب همین کافی است که تا اینجا رسیده ایم و می...
-
عشق؛ مغلوبی فاتح
جمعه 14 بهمنماه سال 1384 15:13
گفته بودی که : چرا محو تماشای منی؟ وانچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی؟ مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی درود به شما دوستان خوب چند بار خواستم وبلاگ رو به روز کنم اما هر بار موقع ارسال تمام نوشته ها پاک شد تا امروز. ما انسانها همیشه دوست داریم که در هر کار و هدفی پیروز باشیم و این پیروزی...
-
روز میلاد نیوشای سخن
چهارشنبه 21 دیماه سال 1384 22:23
در یک شب سرد زمستونی تو متولد شدی ... از دل سردی های واژه ها رویشی دوباره یافتی ... و از گفتار همراهان معنا گرفتی ... آری تو متولدی شدی ... در یک شب سرد زمستونی با پویش یک دوست آسمونی ... با سخنان یک همنفس همیشگی ... با همدلی شباهنگ ... تو سرزمین دل نیوشای سخن شدی ... شنیدی و شنیدار شدی ... آری تو متولد شدی در یک شب...
-
کریسمس
یکشنبه 4 دیماه سال 1384 12:48
در آغاز هیچ نبود و کلمه بود و کلمه خدا بود و مسیح کلمه خدا بود مسیح متولد شد تا کلمه حق باشد. مسیح متولد شد تا نشانه ای باشد به اراده حضرتش. مسیح متولد شد تا کلمه ای که در او تجلی یافت در مسایا به کمال برسد. مسیح به دنیا آمد تا هر آنچه توسط شیطان از زندگی انسان ربوده شده به او بازگردانده شود (آزادی از گناه - زندگی...
-
شب یلدا
سهشنبه 29 آذرماه سال 1384 22:38
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیرهدلی را از پدیدههای اهریمنی میپنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنتهای دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا میساختند و پیروزی نیکی بر بدی...
-
به یاد کودکی
سهشنبه 15 آذرماه سال 1384 21:38
باز باران با ترانه با گهرهای فراوان میخورد بر بام خانه من به پشت شیشه تنها ایستاده در گذرها رودها را افتاده شاد و خرم یک دو سه گنجشک پر گو باز هر دم می پرند این سو و ان سو می خورد بر شیشه و در مشت و سیلی آسمان امروز دیگر نیست نیلی یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگلهای گیلان کودکی ده ساله بودم...
-
سفر
پنجشنبه 10 آذرماه سال 1384 09:43
گلی از شاخه اگر می چینیم برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم لا اقل لای کتاب دلمان بگذاریم و شبی چند از آن را هی بخواهیم و ببوییم و معطر بشویم شاید از باغچه کوچک اندیشه مان گل روید. با سپاس از تمامی دوستان خوبم خصوصا شباهنگ عزیزم که همنفس همیشگیم بودن و هستن و انتقال وبلاگ نیوشای سخن توسط این عزیز مهربانم توی شرایطی که...
-
حکایت مشکلات
جمعه 6 آبانماه سال 1384 13:27
درود به عزیزانم خیلی از زمانها پیش میاد که دلتنگ میشیم و از بار مشکلات پشتمون خم میشه مسائلی که برامون توی زندگی پیش میاد به نظرمون سخت و صعب جلوه میکنن و قدرت کنار اومدن با اونها رو از دست میدیم توی این شرایط چگونه برخورد می کنیم ؟ امروز می خوام یک حکایت براتون بگم که پیام قشنگی برام داشت . این حکایت از اهل تصوف نقل...
-
من پر معنا
جمعه 29 مهرماه سال 1384 22:29
من به اندازهی گلهای جهان شادابم من به اندازهی هر بیشه پر از اشواقم من به اندازهی دریا پر موجم، پر اوجم و به سر شوق پریدن دارم پر پروازی خود بگشایم آسمان با همهی گسترهاش نقطهای هست حضیض از برای عاشق پر گشودن داخل حجم دل انداختگیست. دل عاشق بی شک وسعتش بیتایی است. من به اندازهی گلهای جهان شادابم من عاشق که به...
-
سلطنت عشق
سهشنبه 26 مهرماه سال 1384 01:49
درود به همراهان نیوشای سخن یک بیت گیسو ی عزیز نوشتن که همیشه حس قشنگی از خوندنش بهم میده "در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد ... عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد " تنها عشقه که ملک جاویدان میبخشه. ملک و سلطنت واقعی، سلطنت عشقه. سلطنتی که پایههای تخت اون در درون خود ما استواره. در سلطنت دروغین، شما به دیگران حکم میرونین...
-
چرا عشق دردناکه ؟
دوشنبه 18 مهرماه سال 1384 23:49
تا بحال فکر کردین که چرا برخی معتقدند که عشق دردناکه ؟ عشق دردناکه چون برای سعادت راه میآفرینه. عشق دردناکه چون دگرگون میکنه. عشق دردناکه چون کهنه بخاطر نو ناگزیره رها بشه. هر دگرگونی دردناکه چون باید از عادتها گذشت. کهنه آشناست، ایمن و بیخطر؛ نو مطلقا شناخته شده است. ما در اقیانوسی ناشناخته در حرکت خواهیم بود. با...
-
مهرگان
سهشنبه 12 مهرماه سال 1384 00:07
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بیفزا ای نگار ماه چهر مهربان مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی که به روز مهر و جشن مهرگان (مسعود سعد سلمان) مهر بلند بالایی که بر فراز ایستاده است ... آن دیرپا سنت کهن بوم و بر در باب آئین مهر و سیر تکاملیاش، با اشارهای گذرا میتوان گفت:که در مهرگان که هر بار در موسم...
-
رویارویی با مشکلات
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1384 00:10
درود بیکران به همهی عزیزان و همراهان نیوشای سخن مدتی مسافرت بودم و سعادت بودن در جمع دوستان رو از دست دادم و الان دلشادم که یکبار دیگه امکان همسایگی وجود داره. توی این مدت یک موضوعی که ذهنم رو بخودش مشغول کرده بود نگاه کردن به زندگی شخصی بود. بیاین لحظهای درباره زندگی خودمون فکر کنیم و به یاد بیاریم که مهمترین درسی...
-
خط سوم
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1384 23:14
آن خطاط سه گونه خط نوشتی یکی خود خواندی و لاغیر یکی هم خود خواندی و هم غیر یکی نه خود خواندی نه غیر آن خط سوم من بودم * * * * * نظر شما در مورد خط سوم چیه؟ در پناه معبد عشق
-
دو میلاد همایون
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 00:29
تقدیم به بانوی آسمونی به شباهنگ عزیزم روز میلادت مبارک نازنینم پنجم شهریور همیشه به خاطرم خواهد ماند من به آرامش گفتار تو مغرورم و خوش، من به یک قاعده ی پرمعنا، در به هنجاری گلبرگ و درخت، در به رهپارگی قوس و قزح، در به انجامش آلایشها، در سرانجامش فرسایشها، از سخنهای پر از شور نخست، من ترا مینگرم در پس یک شعر...
-
زبان سکوت
شنبه 22 مردادماه سال 1384 23:12
خداوند هیچ زبونی رو به اندازه ی زبان سکوت دوست نداره بنابراین هر چی به زبون بیاریم انگار با زبونی بیگانه با خدا صحبت کردیم. ممکنه که استفاده از کلمه ها ما رو راضی کنه؛ که میکنه. ممکنه که ما رو تسکین بده ؛که میده. ممکنه که الهام بخش باشه؛ که هست. اما حقیقتا چه چیزی رو میشه به خدا گفت که او پیشاپیش از اون بیخبره؟ در...
-
فتح عشق
شنبه 15 مردادماه سال 1384 22:16
Write it on your heart that every day is the best day in the year " در قلبتان به خود بگویید که هر روز بهترین روز سال است. " ( رالف والدو امرسون ) عشق اسطرلاب اسرار الهی است. اگه عشق نبود هیچ سری از اسرار زندگی مشکوف نمیشد. اونوقت زندگی به خور و خواب محدود میشد و خیلی ملال آور بود. اگه عشق نبود زندگی به هیچی نمی ارزید،...