سلطنت عشق


درود به همراهان نیوشای سخن

 

یک بیت گیسوی عزیز نوشتن که همیشه  حس قشنگی از خوندنش بهم میده

 

"در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد ... عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد "

 

تنها عشقه که ملک جاویدان می‌بخشه. ملک و سلطنت واقعی، سلطنت عشقه. سلطنتی که پایه‌های تخت اون در درون خود ما استواره. در سلطنت دروغین، شما به دیگران حکم می‌رونین ولی در سلطنت واقعی، شما سلطان خویشین. ارباب خویش بودن، و برده‌ی میل قدرت و شهوت ریاست نبودن، شان و شکوهیه که نصیب افکار زودگذر نمیشه. امیال و خواسته‌ها جایگاه خودشون رو دارن طرد کامل اونها گفته‌ی عشق نیست، اما خواسته‌ها رو نباید خدای خویش ساخت تا جایی که برده‌ی اونها شد. ارباب شما هستین، امیال و خواهش‌ها خادم خواهند بود. خدمت اونها می‌تونه زندگی رو غنی‌تر کنه اما ریاست اونها زندگی رو به تباهی میکشونه.

این تنها معجزه‌ی عشقه و فقط از عهده‌ی اون بر میآد. باید خود را حقیقتا دوست داشت. چرا که وقتی خود رو به واقع دوست بدارین، هرگز خودتون رو ارزون نمی‌فروشین. اگر خود رو حقیقتا دوست داشته باشین، هرگز حاضر نخواین شد که آجری باشین تا دیگران با شما کاخ هوس خودشون رو بالا ببرن. اگه خودتون رو حقیقتا دوست داشته باشین، دیگه عمله‌ی خطا و خیانت و دروغ و زشتی نمی‌شین. اگه حقیقتا خودتون رو دوست داشته باشین، دیگه قطره‌ای نمی‌شین تا تبخیرتون کنن،‌ همه دریا میشین و تن جهان و دل جان و جان شما جان جهان.

اگه خودتون رو واقعا دوست داشته باشین، همه رو دوست خواهید داشت. عشق تنها سپریه که در برابر ضربه‌های مهلک تاب میاره. این جمله رو خوب به خاطر داشته باشیم که عشق تنها سپری خواهد بود که در برابر مشکلات ما را حفظ خواهد کرد.

 

عشقی مانا براتون آرزو میکنم

 

نظرات 8 + ارسال نظر
مسیح سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:10 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

مسیح شرمنده ی نیوشاست که هنوز نتونسته واسه دو پست قبلی کامنت بذاره و می بینه که پست جدید هم اومد

امیدوارم قصور منو ببخشی

سربلند بمونی و ایرونی

سهیک..آخرین ترانه ی باران سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:37 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

نیوشا جان بادرودفراوان..................................***
درست است باید خودمان را دوست بداریم ولی نباید عاشق خودشویم ! که این یعنی خودشیفتگی
خودشیفتگی بسیارزیان باراست...
یعنی اینکه چنان شیفته و سرگشته خود شویم که دیگران را هیچ نپنداریم........
می دانی که مرز خوددوستی و خودخواهی اندک است.
و به باورمن خودشناسی (کشف شگفتی های درونی خود)
ودیگرخواهی (میل به دوست داشتن هم شکل های خود)
بسیارمهم است........وتا خودرا نشناسیم و به ارزش های خود پی نبریم..هرگز قادر نخواهیم بود وارد مرحله دیگر دوستی شویم.............بهرروی..عاشقی یکی از مراحل رشد و شکوفایی فکری انسان است..
وهرکه عاشق نشود بقول خواجه نمی تواندنقش مقصودرا در کارگاه هستی بخواند..............
عاشق شو ورنه روزی کارجهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود ازکارگاه هستی.
تندرست و شادکام باشی نازنین.

ایزدی سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ب.ظ http://moghan.blogfa.com

سلام .بله کاملا موافقم

خراباتی چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ب.ظ http://http://www.kharabati.blogfa.com

سلام بر بانوی عشق....
متاسفم که خیلی دیر به دیر خدمت میرسم....
شرمنده.....
بردر میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
عشق بی معرفت ارزش ندارد...
اما برای کسب این معرفت باید اول خود را شناخت و با شناخت از خود به تمامی ابعاد متعالی انسانی پی برد .......
کشف درونیات و نیروهای موجود در کاینات که خود آمیخته با روح آدمیست سرلوحه ی شناخت می باشد...
و پی بردن به این راز آدمی را از مقام بشریت به انسان اولی متعالی مینماید...
اینجاست که دیگر یار بودن و یار شدن وکلام عشق و ....
مصداق :
جگر شیر نداری سفر عشق مرو ....را خواهد داشت
با شناخت به عظمت عشق نیز پی خواهی برد...
ودیگر هر مدعی نمیتواند ادعای عشق نماید...
پاینده باشی...
در پناه مولا...

گلبرگ..نفسی تازه کنیم.. چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:56 ب.ظ http://www.tagarg.blogsky.com

نیوشای گرانقدر درود
وعشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها..
من فکرمی کنم عشق یعنی از خودی خود دورشدن...
وبه دیگری غیر رسیدن..معشوق کسی است که عشق در او خلاصه می شود...نوعی کشش دارد........جاذبه
حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن..
معشوق فرزندآب و باد و خاک و آتش است..
درآسمانها پیش نگردیم...همین جاست در کنار ما و با ما
چشم ها را بگشائیم........
معشوق تو هم سایه ی دیواربدیوار
دروادیه سرگشته شما بهر چکارید؟؟؟؟ مولانا
سالم و شاداب باشی مهربان

شباهنگ پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:50 ق.ظ http://hamnafas.blogsky.com

سلام همنفسم
به راستی چه زیبا به تصویر کشیدی سلطنت عشق رو بانو!
براستی اگه همه ما این جمله رو «ارباب شما هستین، امیال و خواهش‌ها خادم خواهند بود. خدمت اونها می‌تونه زندگی رو غنی‌تر کنه اما ریاست اونها زندگی رو به تباهی میکشونه»
خیلی از مشکلاتمون با خویشتن خود و با دنیای ٫یرامونمون حل خواهد شد.
با سپاس از وجود پر مهرت که پیوسته تجربیات و دانسته ها و آموخته های زلال و قشنگ ذهنت رو در طبق اخلاص میذارید

پاینده باشی و سرفراز

یاسمن جمعه 29 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:07 ق.ظ http://moeod7.blogfa.com

سلام...

خیلی زیبا نوشتید
اون قدر که حرف زدن درباره اش خیلی سخته
اینکه عاشق خودت باشی و درگیر خودپرستی نشی
چون فکر کنم یه مرز باریکی بینشون باشه

و اما سربلندو پیروز و سر افراز باشید...


روابط عمومی انجمن وبلاگ نویسان ایر شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:35 ب.ظ http://www.iranianawp.com

با سلام


وبلاگ جالبی دارید. از شما دعوت می کنیم به حمع گرم و صمیمی ما در انجمن وبلاگ نویسان ایران زمین ملحق شوید .


سایت انجمن وبلاگ نویسان ایران http://www.iranianawp.com
وبلاگ انجمن http://www.iranian-aw.persianblog.com/
نشریه هفتگی انجمن http://www.iranianawp.co

در انتظار دیدار شما در انجمن هستیم.

روابط عمومی انجمن وبلاگ نویسان ایران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد