در پی ادارک تو هر جا که هست
حیرت اندر حیرت اندر حیرت است
امروز وقتی از دکتر بر میگشتم باز هم همون حرفهای تکراری همیشگی و ... شاید برای یک مدت کوتاه تمام باورهام دستخوش تزلزل شد اما بعد به یاد یکی از نوشته های نری ودزورث لانگ فلو افتادم و با یک لبخند که نه تنها بر لبانم نقش بست بلکه به چشمانم هم رسید و جاری شد و تمام افکار بیهوده و ملالت آور به وادی نابودی رهسپار گردید.
اون متن چنین بود:
این قدر با آه و ناله به من نگو که زندگی چیزی جز یک خواب پوچ نیست. چرا که روح مرده است که میخوابد و اشیاء آن چیزی نیستند که به نظر می آیند زندگی حقیقت است زندگی جدیت است گور هدف نیست. تو از خاکی و به خاک بر می گردی شادی و غم سرنوشت نهایی نیست بلکه عمل و جلو رفتن فردا بیش از امروز هنر ماندگار است و زمان زودگذر و قلبهای ما اگر چه نیرومند و شجاع اما ضربان آن چون تپش خفه طبلهاست و گامها به سوی گور پیش می رود. همچون قهرمانی در مبارزه باش. به آینده هر چند شیرین باشد اعتماد مکن بگذار گذشته مرده به خاک سپرده شود. کار کن کار در زمان زنده حال در حالی که قلب در درون تو و خداوند بالای سرتوست.
زندگی مردان بزرگ به ما یادآوری می شود که ما هم می توانیم زندگی خود را عظمت بخشیم و در هنگام جدایی و مرگ از خود اثر پایی بر شن های زمان باقی گذاریم. اثر پایی که شاید روزی یک ملوان دیگر بر ساحل زندگی ملوانی کشتی شکسته و تنها با دیدن آن دوباره قوت قلب گیرد.
پس بگذار سر پای خود بایستیم و عمل کنیم با قلبی آماده برای هر سرنوشتی و باز توفیق یابیم که ادامه دهیم یاد بگیریم که کار کنیم و در انتظار باشیم.
مراقب خودتون باشین
نیوشای سخن
چهارشنبه 30 دیماه سال 1383 ساعت 02:18 ق.ظ
۱) سکوت اشتباه نمیکند.
۲) نادانان همواره زندانی گمان خویشاند.
۳) بزرگترین شجاعت٬ شجاعت بودن است.
۴) صداقت زادهی سادگی و بیپیرایگیست.
۵) باید با صد هزار دیده به تماشای حقیقت برویم.
۶) به یاد داشته باشیم که امروز طلوع دیگری ندارد.
۷) خورشید دانستگی نخستین چاشنی بیداریست.
۸) عشق نیزهایست که نمیکشد٬ بلکه احیا میکند.
۹) لحظهی آینده٬ در دل تمام عیار اکنون زاده میشود.
۱۰) زندگی همیشه جاریست٬ آنرا پر شور و خلاق دریابیم.
۱۱) سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر.
۱۲) نفس از وجود هیجان شیر میخورد و هستی مییابد.
۱۳) تنها آتش عشق است که هر خامی را پخته میگرداند.
۱۴) عاشقی شیوهی نازپروران تنعم نیست٬ شیوهی رندان بلاکش است.
۱۵) گشودن بندهای وابستگی ساده نیست٬ همتی جانانه طلب میکند.
۱۶) به یاد داشته باشیم که تنها در قمار عشق است که بازنده٬ برنده میماند.
۱۷) راستی بهترین توشهی بهروزیست و بهروزی از آن کسانیست که خواستار بهترین راستیاند.
۱۸) عدهای بزرگزاده میشوند٬ عدهای بزرگی را به دست میآورند و عدهای بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند.
۱۹) نگذاریم که تقویم و ساعت٬ این حقیقت را از یادمان ببرند که لحظه لحظهی زندگی٬ یک معجزه است و در پس آن حقیقتی جاری.
۲۰) آنقدر بزرگ باشیم که نگران نشویم٬ آنقدر نجیب باشیم که خشمگین نشویم و آنقدر شاد باشیم که اجازه ندهیم مشکلی بروز کند.
«نکتهی آخر آموزشی بود از یک دوست»
نیوشای سخن
سهشنبه 29 دیماه سال 1383 ساعت 03:33 ق.ظ
عشق در ابعاد گوناگون جلوه میکند: بعد جسم ٬ بعد روان و بعد روح.
جلوهی عشق در بعد جسم٬ نازلترین جلوهی عشقست. البته٬ جلوهی عشق در این بعد بسیار زیباست٬ اما نباید در این جلوه خیره ماند و مسحور آن شد. این جلوهی عشق٬ سکوی پرش است و ما را به آن سو تر پرتاب میکند. با پرتاب شدن به آن سو تر ٬ تصویر انسانی به تدریج در ما ظاهر میگردد.
هنگامی که کسی به تماشای جلوهی عشق در بعد روان نایل شود٬ به مرتبهی انسان شدن صعود کرده و اولین قدم را در راه عشقی والا بر میدارد. با وجود این ٬ از عشق نیز باید گذر کرد. با گذر از مرتبهی عشق و رفتن به فراسو٬ بشریت آدمی میمیره و انسانیت تمام عیار او با شکوهی خیره کننده طلوع میکنه. در این مرتبه انسان با هستی یگانه میشه. در این مرتبه٬ عشق به نوعی والاتر و یگانهتر جوانه میزند. عشقی که به منزلهی نیایشی دایمیست.
« از جنسیت به عشق و از عشق به نیایش: این است معنای بالندگی.»
باید به دنبال بذر چنین عشقی بود. بذری که در درون ماست و همواره مستعد رستن و بالندگیست.
مراقب خودتون باشین
نیوشای سخن
دوشنبه 28 دیماه سال 1383 ساعت 03:56 ق.ظ