رویارویی با مشکلات


درود بیکران به همه‌ی عزیزان و همراهان نیوشای سخن

مدتی مسافرت بودم و سعادت بودن در جمع دوستان رو از دست دادم و الان دلشادم که یکبار دیگه امکان همسایگی وجود داره.

توی این مدت یک موضوعی که ذهنم رو بخودش مشغول کرده بود نگاه کردن به زندگی شخصی بود. بیاین لحظه‌ای درباره زندگی خودمون فکر کنیم و به یاد بیاریم که مهم‌ترین درسی که از زندگی گرفتیم چی بوده؟‌ توانمندی‌ها و با ارزش‌ترین ابعاد وجودیمون رو چطور کسب کردیم؟ اگه توی زندگی با موانع و مشکلات برخورد نکرده بودیم آیا می‌تونستیم توانمند بشیم؟ البته این به این معنی نیست که باید به مشکلات عشق بورزیم اما وجود مشکلات توی زندگیمون یک حقیقت انکار ناپذیره.

اگه بخوایم منصفانه به مشکلات نگاه کنیم، اونها در واقع هدایا و موهبت‌هایی هستند که لباس‌های مبدل پوشیدن. در دل این مشکلات مهمترین درس زندگی ما نهفته است. اگه با این دید به موانع نگاه کنیم به این حقیقت پی می‌بریم که چالش‌ها،‌ شرایط رشد رو برای ما فراهم می‌کنن. اگه حل اونها دشوار نباشه به این معناست که موثر نیستند و درسی عبرت آموز به همراه ندارن.


چند نکته رو درباره مشکلات و موانع باید به خاطر بسپاریم:‌

*مشکلات و موانع معایب و کاستی‌هامون رو به رخمون می‌کشند.

*مشکلات و موانع به ما نشون میدن که کدوم درس‌های زندگی رو هنوز خوب نیاموختیم.

*مشکلات و موانع کلید حساسیت ما رو روشن می‌کنن.

*اونها با ما نامهربون هستن.

*دردها رو تازه میکنن و از ترفندهایی دردناک و ترسناک برای جلب توجه ما استفاده می‌کنن.

*اونها ما رو مجبور میکنن که از خواب غفلت بیدار شیم و با انچه از اون رویگردونیم و فراری بودیم روبرو بشیم.

*اگه توی زندگی با مشکلات و موانع روبرو نبودیم هرگز اقتدار رو نمی‌آموختیم.

*چنانچه با چالش‌ها روبرو نمی‌شدیم هرگز انعطاف‌پذیری رو یاد نمی‌گرفتیم.

*هرگز صبر و بردباری در زندگی نداشتیم.

*هیچ زمان به ثبات قدم و استقامت و پشتکار نمی‌رسیدیم.

*ایمان نقشی در زندگیمون نداشت

*و مهم‌تر از همه اگه درد نمی‌کشیدیم هرگز عشق و محبت و شور رو نمی‌آموختیم.

 

پس به این نکته واقف باشیم که چالش‌ها بزرگترین درس‌های زندگی رو به ما میدن.

 


برگزیده:

چالش‌ها،‌ شرایط رشد رو برای ما فراهم می‌کنن.

 


در پناه معبد عشق

 

 

 

 

خط سوم


آن خطاط سه گونه خط نوشتی

یکی خود خواندی و لاغیر
یکی هم خود خواندی و هم غیر
یکی نه خود خواندی نه غیر
آن خط سوم من بودم

*   *   *   *   *

نظر شما در مورد خط سوم چیه‌؟‌


در پناه معبد عشق

دو میلاد همایون


تقدیم به بانوی آسمونی به شباهنگ عزیزم 

روز میلادت مبارک نازنینم پنجم شهریور همیشه به خاطرم خواهد ماند

 

من به آرامش گفتار تو مغرورم و خوش،

من به یک قاعده ی پرمعنا،‌

در به هنجاری گلبرگ و درخت،‌

در به رهپارگی قوس و قزح،‌

در به انجامش آلایش‌ها،‌

در سرانجامش فرسایش‌ها،

از سخن‌های پر از شور نخست،‌

من ترا مینگرم در پس یک شعر بلند.

اندر آنسوی ترازوی وجود.

داخل حس یقین.

 

من یقین میدانم،‌ پاسخ نغز مرا میدانی،‌

خنده‌ات پاسخ امروز من است،

خنده‌ام را به تو می‌آرایم.

 

با تو میگویم دوست،‌

ابتدای هنر‌ انگاریها،‌

انتهای همه ی هستی ما،‌

تا به انجامش ایجاد وجود،

نکته‌هایی باید،‌

که پر از پر هنرآئینی ماست.

 

لیکن اما در فراز یک گذر،

لیکن اما در نشیب یک امید،‌

درکی از میلاد نامت دیدنی‌ست.

 

درکی از احساس زیبا خاطراتت در فراز

درکی از احساس والای امیدت در نشیب

هم نفس در خجند این چنین روزی بزرگ،

خوشترین احوال ما می‌بایدی

خوشترین ادراک ما از عشق و از شوریدگی،

پر طرب بر قدرت ایمانمان می‌تابدی.

 

بار دیگر به تو می دوزم چشم،‌

بار دیگر به تو میگویم عشق،‌

ابتدای همه‌ی شادیهاست.

 

ما کنون صد پایه‌های اعتماد،‌

ما کنون ره چاره‌های اعتقاد،‌

ما کنون واقف ز اسرار همیم.

و از این حس پدید آمده از باور مهر،

هر طرف فاصله‌یی است میان من و تو،

معضل بودن منحوس مکان،‌

معضل دوری و این دام زمان،‌

گر به باور برسیم،‌

همشان می‌میرند.

 

با سخن‌های تو خوشبختی را قلب من می‌شنود ... سر من می‌فهمد. 

 

  

زندگی یک فاجعه‌ی پر از شادیست


هشتم شهریور روز میلاد برادر خوبم
فرامرز عزیز  
یادمان تولدت همواره خجسته است

 

و خداوند انسان را آفرید

 

تولد یعنی  یقین یعنی حضور

میتوان هر لحظه را میلادی دانست

میتوان در این شباب از نو شکفت

میتوان برای یک بودن گرم به باوری سبز رسید

میتوان از حس یقین اوج شدن را ادراک نمود

 

متولد شدی

ساده تر از نور

روان تر از آب

زلال تر از شبنم

پوینده تر از نسیم

 

روز میلادت مبارک

در پناه معبد عشق