فتح عشق


Write it
on your heart
that every day
is the best day
in the year

 

" در قلبتان به خود بگویید که هر روز بهترین روز سال است. "

 

( رالف والدو امرسون )

 

عشق اسطرلاب اسرار الهی است. اگه عشق نبود هیچ سری از اسرار زندگی مشکوف نمیشد. اونوقت زندگی به خور و خواب محدود میشد و خیلی ملال آور بود.

 

اگه عشق نبود زندگی به هیچی نمی ارزید، نه نوری، نه شوری، نه تب و تابی. اونوقت زندگی به یک صخره شبیه میشد نه به یک گل که روشنی و رنگ و عطر داره. عشق، به زندگی روشنی و رنگ و بو میده.

 

باعشق، زندگی دیگه سیاه و سفید نیست، جشنواره ی رنگهاست.

با عشقن زندگی اونقدر روشنه که انگار تاریکی و سایه هیچگاه وجود نداشته. تاریکی، همنشین عشق نیست، تاریکی، با نفرت همنشینه. نفرت، ظلمته در حالیکه عشق، روشناییه.

 

عشق، نگاه رو شاعرانه میکنه و به چشمها حساسیت نگاه یک نقاش و به گوشها گیرندگی گوشهای یک موسیقی دان رو میبخشه. همه ی هنرهای دنیا چیزی نیستن، مگه دستاورد فرعی دلی که میتونه دوست داشته باشه.  چرا که فقط دل عشق آگاهه که خلاق میشه. دلی که عاشقه، چاره ای جز خلاقیت نداره.  دل عاشق باید رایحه ی خود رو به شیوه های متعدد، در هستی پراکنده کنه. اگه عشق سرزمین دل رو فتح کنه، هاله ای خوش رنگ از وقار و سادگی و ظرافت در پیرامون ما به وجود میآره.

 

کیش ما، مهر دلدارهاست. این را به یاد داشته باشیم و نه تنها به یاد داشته باشیم بلکه با اون زندگی کنیم.

 

 

گزیده:

کیش ما، مهر دلدارهاست. این را به یاد داشته باشیم و نه تنها به یاد داشته باشیم بلکه با آن زندگی کنیم.

 

 

در پناه معبد عشق

 

نظرات 10 + ارسال نظر
فرامرز شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ب.ظ http://faramarzjoon.blogsky.com

سلام به ترنج ..خیلی مطلب زیبایی بود ..عشق تنفس دل است برای نفس کشیدن ...عشق اصرار بودن است به زندگی ..و عشق تمام نا تمام مت آدمهاست ...درود بر نیوشای سخن که همیشه با حرفهاش ....

سهیک*** یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

نیوشا جان با درود فراوان........................................
بدرستی که عاشقی عالم خوبی دارد و تا انسان عاشق نباشد نمی تواند معنی این واژه را با گوشت و پوست خود لمس کند...............................
عشق آمد ومرا بر بلند ترین شاخه ی بلند ترین درخت چنارنشاند.....در آن بلندا از همه خطرها دوربودم.
کسی عاشقم شد ومراازدنیا نجات داد
درکودکی هم نیزکسی امد و همه نورهای جهان را گردم آورد و انها را بمن داد ...او دست خود را بر دل عریان زندگی ام کشید
ومن شکوفه دادم
ازآن روز به بعد هوائی عشق و دلدادگی هستم.......بوبن
.................................................................
پرستش به مستی است در کیش مهر
برونند زین حلقه هوشیارها................
تندرستی عاشقی و هم چنان شکوفائی ات را آرزو می کنم



مسیح یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:01 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

:)

تبریک می گم

بازم یه نوشته ی سرشار از عشق و معرفت

یه سوال

اگه یه موجود عادی

خیلی عادی

به سیاهیها

و به اون چیزایی رو که تو سیاهی قرار دارن

عشق بورزه

خیلی غیر عادی به نظر میاد ؟؟

سربلند بمونی و ایرونی

بی آشیانه یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:55 ق.ظ http://eshghyahavas.blogsky.com

سلام نیوشای عزیز:
تعبیر بسیار جالبی از عشق کرده بودید...
تعدادشون معدوده اونایی که معنی درستش رو میفهمن!!!
شاد و پیروز باشی...

بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com

حسام یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ق.ظ http://www.pantheon.blogfa.com

بی آنکه به شگفت آییم از زیبایی حیات اکنون میتوانیم به راه افتیم....

شباهنگ یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:17 ب.ظ http://hamnafas.blogsky.com

سلام خاتون مهر !

باز قلم شیوا و گویای عشقت جاودانه ای دیگه تو این دفتر دلنشین به جا گذاشت . براستی که جمله نخست سرشار از رمز و راز خوب زیستنه. فقط کافیه در موردش به باور برسیم.
در ضمن راست میگن که؟؟:
عشق اگر خواست نصیحت به شما گوش کنید
تن برازنده او نیست به او سر بدهید
از بایت نظراات شنیدنیتون هم ممنونم عزیزم. بله کاملا همینطوره.
راستی میدونی دلم از هوارتا تنگ شدن برات گذشته و شده اینقدر؟ ( . )

پاینده باشی و سرفراز مهربونم

سهیک*** دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:52 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

نیوشا جان بادرودی دگربار..........این بار می خواهم با اجازه شما پاسخ این مسیح را همین جابدهم...................
مسیح گرامی یادداشت شما براین نوشته غیرعادی است
آخه چاکرتم توتوی سیاهی ها چگونه چشمانت کارکرده که چیزهائی را دیدی!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا فرص می کنیم چشمان فراانسانی داری! چگونه توسیاهی ها عاشق شدی؟؟ آنهم عاشق چیزهائی که تو سیاهی ها رشد میکنند و تنفس می نمایند!!!!!!!!!!
نمی دانم شاید حوصله یادداشت گذاری نداشتی و همین جوری بک جمله فوف العاده غیرعادی نوشتی؟؟؟؟؟
ازدیگران که کم دانش و بی اطلاع هستند من انتظار نوشتن پرت وپلا را دارم ولی شما دیگه چرا بقول اون بچه کوچولو استاد
نیوشاجان ببخشید من حتما به مسیح خواهم گفت که این نقد را بخواند..........باپوزش فراوان از شما...

مسیح سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:01 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

:)

جالب بود ...

سربلند بمونیم و ایرونی

مرمر چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:20 ق.ظ http://mari.persianblog.com

ای عشق همه بهانه از توست / من خاموشم این ترانه از توست !....... سلام نیوشای عزیزم ! خوبی تو ؟!....ببخشید که دیر به دیر سر میزنم ! ....شاد و موفق باشی

تینا چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:24 ب.ظ http://tina-tanha.mihanblog.com/

سلام عزیز وبلاگ خوبی داری
ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

آن بانگ بلند صبحگاهی

وین زمزمه ی شبانه از توست

من اندوه خویش ندانم

این گریه ی بی بهانه از توست

کشتی مرا چه بیم دریا؟

طوفان ز تو و کرانه از توست

گر باده دهی و گرنه غم نیست

مست از تو، شرابخانه از توست

می را چه اثر به پیش چشمت ؟

کاین مستی شادمانه از توست

من می گذرم خموش و گمنام

آوازه ی جاودانه از توست.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد