حس خشم تو میان دل من گم شده است
باز زیبا ، نکند ، سوء تفاهم شده است
باز زیبا ، نکند عاشقی مریم تو
بازی و دستخوش تهمت مردم شده است
باز زیبا ، نکند حرف جدیدی زده اند
صحبت سیب و یا صحبت گندم شده است
من دیوانه دلم تنگ تو بود و دیدم
دل زیبای گلم ، قحط تبسم شده است
جرم من چیست ، بگو ، معجزه ی ماه بهشت
باز در ذهن قشنگت چه تجسم شده است
قهر کردی گل من ، چشم ، ولی حق با توست
هر زمان صحبتی از حق تقدم شده است
آخر شعر بیا لطف کن و زیبا شو
اسمت انگار میان غضبت گم شده است
این شعر از مریم بسیار عزیز که نامی آشناست برای همهی عزیزان٬
بانوی واژهها «مریم حیدرزاده» رو براتون انتخاب کردم.
امیدوارم که شما هم به اندازهی من لذت ببرین.